Sorry. No data so far.
اساس بسیج در جمهوری اسلامی، بر آگاهی است. در اینجا نظام جمهوری اسلامی هرگز نخواسته است عدّهای بیایند و چشمهایشان را ببندند و با اطاعت کورکورانه و بیخبر از آنچه که اتّفاق میافتد، به میدان بروند و اسلحهها را بکشند و بنای جنگیدن بگذارند. این را ما نخواستیم.
پایگاه تحلیلی مصداق/ اندیشه و فرهنگ، بنیان و اساس هر اجتماع انسانی را تشکیل میدهند و تفاوت جوامع بشری به تفاوت در اندیشه، نگرش و فرهنگ آنها باز میگردد. نشان جامعۀ سالم، اندیشۀ متعالی و فرهنگ سالم و علامت جامعۀ بیمار و منحط، اندیشهی راکد و فرهنگ آشفته و بیمار است. بسیج که از لحاظ لغوی از عناصر «اراده»، «آگاهی»، «سامان بخشی» و «عام اندیشی» شکل گرفته است، از لحاظ مفهومی روندی اندیشه ای ـ عملی است. روندی معقول، منطقی، آزادانۀ، آگاهانه و مبتنی بر فطرت انسانی نوع بشر که حاصل عقل، تعقل و تدبر اوست. در بعد نهادی نیز این روند سازمان مییابد و در لوای رهبری آزاداندیش و فرزانه ای چونان امام خمینی و امام خامنهای قرار میگیرد. بستر و کارمایۀ اصلی بسیج، اندیشه و تفکر و فرهنگ بسیجی است.
فرهنگ بسیجی در معنای حقیقی و کامل آن، فرهنگی است فطری و انسانی و به همین دلیل فرهنگی است عقلی و دینی؛ فرهنگی عاری از تعصب، جزمیت، انحصار، گروه گرایی، خاص اندیشی، رهبانیت، تعبد بدون تعقل و مهمتر از همه فرهنگی است اسلامی و جهت گیری آن بسوی فطرت، حنیفیت، توحید، تعقل، حماسه، عرفان، شهادت و ایثار، عدالتخواهی، سعادت طلبی، کمال جویی و در نهایت خداخواهی و طلب جانان است.(۱)
رهبر انقلاب معتقدند: « بسیج مثل انقلاب سیراب از معارف اسلامی و سلوک دینی است. انقلاب ما تحت تأثیر جوسازىِ به اصطلاح انقلابیون ملحدی که در سراسر جهان ادعاهاشان گوش فلک را کَر میکرد، قرار نگرفت. مظهر این تعبد و تمسک به دین، امام بزرگوار ما بود؛ یکپارچه متمسک به دین، در اصول و فروع، در معارف والای اسلامی و در عمل فردی؛ انقلاب اینجور متولد شد. ملّت به این سمت حرکت کردند، این را خواستند، برای این جان دادند. بسیج هم همینجور متولد شد. بسیج یک مجموعهی دینی است.»(۲)
فهم فطری و دینی بسیج
اندیشه و تفکر بسیجی نیز محصول عقل انسان آزاد و عامل شکوفایی آن است که در کلیّت خود جهان نگری و بالتبع ایدئولوژی بسیجی را شکل میدهد. پس ایدئولوژی بسیجی، ایدئولوژی گروهی یا طبقاتی نیست بلکه ایدئولوژی نوع انسان است. حاصل اندیشه، نگرش و ایدئولوژی بسیجی، فرهنگ بسیجی است و آن نظامی از اندیشهها و معانی و ارتباط میان آنها و نیز ارتباط آنها با الگوهای رفتاری «انسان بسیجی». در چنین نظام معنادار ارتباطی است که تمام کنشها و رفتارها معنا یافته، ارزش و قداست مییابند. این نظام فرهنگی که از جوهرۀ عقلی ـ دینی برخوردار است با فطرت بشری نیز هماهنگی دارد و دارای ویژگیهایی چند، مانند خدا گونه اندیشی، اتکا بر فطرت سلیم انسانی، عقلایی و منطقی بودن، واقعیت نگری، آرمان گرایی، ایمان پذیری، علم باوری، متعهد بودن است. لذا رهبر انقلاب میفرمایند: « معنای بسیج توأم کردن ایمان و عمل است؛ عمل مجاهدانه، نه صرفاً عمل شخصی، از نظر اسلام، ایمان مجرد از عمل، یک حداقل است. ایمان کامل و ایمان حقیقی، آن ایمانی است که با جهاد در میدان عمل همراه باشد.»(۳)
یکی از مهم ترین صفات فرهنگ بسیجی عقلی – دینی بودن آن است؛ بدین معنا که نظام انداموار و معنادار فرهنگی از عقل و دین اساس و بنیان میگیرد و در نگرش خود فرهنگ بسیجی تعارضی میان دین و عقل وجود ندارد، زیرا هر دو امری فطری و لذا امری انسانی – الهی هستند. جهت گیری عقلی – دینی در فرهنگ بسیجی کاملا آشکار است. اموری چون تفکر، آگاهی، آزادی و اختیار در تعاملات و الگوهای رفتاری، حزم اندیشی و… از یک سو، ایمان به باورها و مقدسات مذهبی، توکل، رجاء، توجه به معاد و حساب و کتاب در اعمال و… نیز از سوی دیگر بیانگر ویژگی عقلی – دینی بودن این فرهنگ است. این است که در عبارات امام خمینی (ره) نیز گاه از آن به عنوان فرهنگ «اسلامی انسانی» و گاه به عنوان فرهنگ «ایرانی اسلامی» یا «اسلامی-ایرانی» و… یاد شده است. (۴)
عقلانیت و آگاهی انقلابی بسیج
بسیج به مفهوم نوعی نگرش و بینش کلی و خردمندانه یا معقول؛ یعنی نگرشی که مبتنی بر اراده و عزم موجودات خردمند و مختاراست. زیرا اراده حاصل انتخاب آزادانه و آگاهانه است و براساس تعقل صورت میگیرد. نگرشی که در میدان زندگانی و همچنین جامعه را همیشه در حالت آمادگی و تحرک کامل قرار میدهد. آمادگی مستمر و پایدار، آگاهانه و مبتنی بر تصمیمگیری عاقلانه و پویایی و تحرک در راستای چنین آمادگی؛ نگرشی که سامان بخش و به اعتدال آورنده است. ارکان این نگرش را عقل، اختیار، اراده، آگاهی و عدالت تشکیل میدهند. بنابراین این نگرش مطابق فطرت آدمی است و حرکتی است در مسیر حنیفیّت و ربوبیّت و معنای حقیقی و حقیقت بسیج نیز همین است. بر این مبنا در تعریف بسیج میتوان گفت: «روندی است اندیشهای – عملی که در آن فرد یا جامعه براساس نگرش معقول، آگاهانه و آزادانه در جهت به سامان آوردن و اعتدال بخشیدن به امور خود گام برمیدارد و از طریق به کارگیری منابع، اهداف و آرمانهای مطلوب مبتنی بر جهان نگری خود را تحقق میبخشد.»(۵)
منطق بسیج بر مبنای آگاهی انقلابی و آرمانگرای واقعبین استوار است. تخصصگرایی، وحدتگرایی و وفاق اندیشی، مصلحتشناسی، نوآوری و تحول، عدالتخواهی و ظلمستیزی، نگرش عاشورایی، شهادت طلبی و اسوهگرایی است و لذا هرگز نمیتواند در قالبهای تنگ گروهی و طبقاتی یا جناحی و صنفی باقی بماند. «بسیج یعنی حرکت عظیم ملّت ایران، همراه با آگاهی؛ احساس آمیختهی با عقلانیت؛ حرکت و عمل آمیختهی با مبنای فکری؛ عملگرایی همراه با آرمانگرایی و دیدن افقهای دوردست؛ اینها همه مجموعهای است که ذهنیّت و هویّت بسیج را تشکیل میدهد.»(۶)
لذا میتوان اشاره نمود که بسیج به مفهوم نوعی نگرش و بینش کلی و خردمندانه یا معقول؛ یعنی نگرشی که مبتنی بر اراده و عزم موجودات خردمند و مختار است. زیرا اراده حاصل انتخاب آزادانه و آگاهانه است و بر اساس تعقل صورت میگیرد. نگرشی که در میدان زندگانی، آدمی و همچنین جامعه را همیشه در حالت آمادگی و تحرک کامل قرار می دهد. آمادگی مستمر و پایدار، آگاهانه و مبتنی بر تصمیم گیری عاقلانه و پویایی و تحرک در راستای چنین آمادگی؛ نگرشی که سامان بخش و به اعتدال آورنده است. ارکان این نگرش را عقل، اختیار، اراده، آگاهی و عدالت تشکیل میدهند. بنابراین این نگرش مطابق فطرت آدمی است و حرکتی است در مسیر حنیفیّت و ربوبیّت و معنای حقیقی و حقیقت بسیج نیز همین است.
تقدّم فهم و آگاهی بسیج در تمامی عرصهها
بطورکلی در مفهوم و حقیقت «بسیج»، در منظراسلامی آن، «احساس» بعد از خرد قرار دارد نه قبل از آن، بنابراین فرد بسیجی یا جامعه بسیجی برخلاف تصور رایج فرد یا جامعه ای «احساسی» نیست؛ بلکه احساس را در خدمت عقل قرار می دهد. انسان عاقل مختار خود را «مسئول» مییابد. چون نمیتواند نسبت به سرنوشت خود و جامعه خود بیتفاوت باقی بماند و مسئولیتش او را به «عزم» و «اراده» وا میدارد. بنابراین «اراده» حاصل عقل، آگاهی و شوق برانگیخته از احساس درونی تابع عقل میباشد. آمادگی در جهت تحقق اراده ای اینچنین صورت میگیرد و حاصل آن عمل در قالب «عدالت» و «سامان بخشی» است.
در نگاه امام راحل و رهبر انقلاب، مفهوم بسیج، بسی گستردهتر و فرهنگی است تا نهادی وساختاری. از دید او «بسیجی» تنها کسی نیست که در این مجموعه یا نهاد تشکیلاتی و سازمانی وارد شده باشد و عضوی از این نهاد قلمداد شود بلکه تمام ضعفای عالم، پابرهنگان درمانده و انسان های در بند و مظلوم در برابر دیکتاتورها و ظالمین – «بسیجی» هستند؛ زیرا موجودات آگاه، عاقل، مختار، عدالتخواه و ظلم ستیز میباشند. « قدرتها و ابرقدرتها و نوکران آنها مطمئن باشند اگر خمینی یکه و تنها هم بماند به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرکت و بت پرستی است ادامه میدهد و به یاری خدا در کنار بسیجیان جهان اسلام، این پابرهنه های مغضوب دیکتاتورها، خواب راحت را از دیدگان جهان خواران و سرسپردگان که به ستم و ظلم خویش اصرار مینمایند سلب خواهد کرد.»(۷)
لذا رهبر انقلاب نیز در ماهیّت حرکت آگاهانه بسیج میفرمایند: « اساس بسیج در جمهوری اسلامی، بر آگاهی است. در اینجا نظام جمهوری اسلامی هرگز نخواسته است عدّهای بیایند و چشمهایشان را ببندند و با اطاعت کورکورانه و بیخبر از آنچه که اتّفاق میافتد، به میدان بروند و اسلحهها را بکشند و بنای جنگیدن بگذارند. این را ما نخواستیم. جمهوری اسلامی و امامِ این جمهوری – رضوان و رحمت خدا بر او – عکس این حرکت کردند. ملّت ما با آگاهی راهافتاد، میدان را انتخاب کرد و در آن میدان جنگید.»(۸)
در این پرونده بنا به بازخوانی و انتشار مصاحبههای کمتر دیده شده «آیت الله سید علی خامنهای» با رسانههای مختلف داخلی و خارجی در دوران ریاست جمهوری داریم.
حقوق شهروندی در اندیشه امامین انقلاب اسلامی(۱8)